«دق کردن» | چطور بگم

دق کردن

برای این تعبیر، 1 کاربرد ثبت شده. در ادامه می‌توانید جزئیات این کاربرد را ببینید.

کاربرد 1

معنا:

حرص خوردن

ناراحت بودن
موضوع:

خشم و حرص

غم و ناراحتی
مترادف:

جوش زدن | حرص خوردن | دق کردن شکار بودن | دل کسی از دست کسی خون بودن | دلخور و ناراحت بودن از کسی | دل کسی از دست کسی جوشیدن | دمغ بودن | بی‌حال بودن | غمگین بودن | تو لک بودن | اوقات کسی تلخ بودن | ناراحت بودن از کسی | دلخور بودن | کشتی کسی غرق شدن | دق کردن | زانوی غم بغل گرفتن
توضیح:

حرص خوردن/دادن شدید - مرگ بر اثر غصۀ زیاد
مثال:

پدرشون سالم بود، از بی‌وفایی بچه‌هاش دق کرد و مرد.

مشارکت‌کنندگان

پگاه شعبانی:
ثبت تعبیر | 5 سال قبل

تعبیرهای مرتبط

(به‌زودی)

جدیدترین تعبیرها

(به‌زودی)