برای این تعبیر، 1 کاربرد ثبت شده. در ادامه میتوانید جزئیات این کاربرد را ببینید.
معنا:
مجبور کردن
موضوع:
اجازه، جبر و اختیار
مترادف:
توضیح:
وقتی کسی را تحت فشار شدید قرار میدهند تا کاری را انجام دهد.
مثال:
پا بیخ گلویم گذاشته بود که پولش را پس بدهم.
فیسبوک گوگل