سوسک شدن

  • معنا: شکست خوردن

  • مترادف: شکست خوردن | دست از پا درازتر آمدن | و...

  • مثال: بدجوری سوسک شدی ها!

  • موضوع: موفقیت و شکست

خراب شدن

  • معنا: شکست خوردن

  • مترادف: سوسک شدن | شکست خوردن | دست از پا درازتر آمدن | و...

  • موضوع: موفقیت و شکست

بدبخت شدن

  • معنا: شکست خوردن

  • مترادف: سوسک شدن | شکست خوردن | دست از پا درازتر آمدن | و...

  • موضوع: موفقیت و شکست

بیچاره شدن

  • معنا: شکست خوردن

  • مترادف: سوسک شدن | شکست خوردن | دست از پا درازتر آمدن | و...

  • موضوع: موفقیت و شکست

ورشکست شدن

  • معنا: شکست خوردن

  • مترادف: سوسک شدن | شکست خوردن | دست از پا درازتر آمدن | و...

  • موضوع: موفقیت و شکست

سوسک کردن

  • معنا: شکست دادن

  • مترادف: شکست دادن | و...

  • مثال: توی بازی، طرف رو سوسک کرد!

  • موضوع: موفقیت و شکست

کمر خم کردن

  • معنا: تسلیم شدن

  • مترادف: غلاف کردن | و...

  • مثال: سعی کرد قوی باشه و زیر بار مشکلات کمر خم نکنه. از غم دوری بچه‌هاش کمرش خم شد.

  • موضوع: موفقیت و شکست